رفتن به نوشته‌ها

هرکدام از ما چقدر سواد داریم ؟

Last updated on ۱۳۹۹/۰۸/۰۸

همه‌ی ما از این نوع گفتگوها زیاد شنیده‌ایم:

  • «همه‌ی آدم حسابی‌های دوبی ایرانی هستند. همین دیروز یکی از دوستان ما که اونجا زندگی می‌کنه می‌گفت. خیلی زیادند. نمی‌دونم گفت ۴۰ هزار تا. ۴۰۰ هزار تا. ۴ میلیون‌تا… خیلی ایرانی در دوبی زندگی می‌کنند.»
  • «اختلاس خیلی زیاد شده. همین هفته‌ی پیش می‌گن تو یک قرارداد نمی‌دونم ۱ میلیون دلار بود، ۱ میلیارد دلار بود، خیلی بود، اختلاس شده بود…»
  • «دیروز توی اخبار می‌گفت که بین میزان کمبود خواب و احتمال سرطان گرفتن رابطه مستقیم وجود داره».
  • «میتونم ایمیل شما رو بپرسم؟ بله. www.info@motamem.org»
  • «میگن صنعت نساجی توی ایران ورشکسته است».
  • «من که دادم اینترنت رو از روی کامپیوتر بچه‌هام پاک کنن تا برای کنکور درس بخونن».
  • «آقای … همسایه؟ فرهنگ نداره. دیشب ساعت ۲ داشت بلند بلند حرف می‌زد…»
  • «اصلاً خداوند این سوسک‌ها رو برای چی خلق کرده؟!»
  • «باور کن اگر ملاحظه‌ی همدیگرو بکنیم ۷ میلیارد که هیچی، ۷۰ میلیارد نفر هم می‌تونن کنار هم روی کره زمین زندگی کنند…»
  • «پدر سوخته بانک … میگه ۲۴٪ سود می‌دیم اما یک میلیون ما رو که ماهی ۲۰ تومن بیشتر نمی‌ده! فکر می‌کنن ما فرق ۲۰٪ و۲۴٪ رو نمی‌فهمیم».

شاید شما هم به یاد داشته باشید که سالها پیش، زمانی که مامور سرشماری به خانه‌های ما سر میزد، یکی از سوالها این بود: «آیا سواد دارید؟». آن سالها جواب این سوال در یک کلمه خلاصه می‌شد: «بله» و یا شاید: «نه».

خود لغت «سواد» هم که لغتی عربی است در اصل به معنای سیاهی است و زمانی هر کس که می توانست کاغذی را سیاه کند، «باسواد» محسوب می‌شد.

نظامی می‌گوید: «از سواد قلم چو طره‌ی حور / سایه را نقش بر زدی بر نور»

و حافظ با همان مهارت همیشگی کلمات را چنین به بند می‌کشد: «از خط غالیه سای تو سوادی طلبیم / چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد».

اما واقعیت این است که امروز سیاه کردن کاغذ هیچ معنای خاصی نمی‌تواند داشته باشد. امروز «سواد» به شاخه‌های مختلفی تقسیم می‌شود:

سواد عددی، سواد احساسی، سواد کامپیوتر، سواد فرهنگی، سواد اقتصادی، سواد اجتماعی، سواد کشاورزی،‌ سواد نقد، سواد منطقی،‌ سواد مذهبی، سواد رسانه‌ای، سواد سلامت روانی، سواد نژادی، سواد خواندن و نوشتن، سواد آماری، سواد بصری، سواد تبدیل و ترجمه و …

در گذشته تصور می‌شد که تحصیلات در مدرسه و دبیرستان و دانشگاه، مبارزه با بیسوادی است. اما امروز در بسیاری از فرهنگ‌ها پذیرفته شده است که «مدرسه و دانشگاه» با «بی مدرک بودن» مبارزه می‌کنند و نه «بی‌سوادی».

در سری «افزایش سواد من» می‌کوشیم با کمک نوشته‌های روز مربوط به ایران و جهان، «سواد» خودمان را افزایش دهیم. اگر بخواهیم واژگان فرهنگ قدیم خودمان را به کار بگیریم، سواد داشتن به خط نوشتن نیست، به بیاضی* است که در دل پدید می‌آورد…

* بیاض = نور و سفیدی و روشنایی

_ Source

منتشر شده در بلاگیادداشت های اجتماعی منیادداشت های من

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.