رفتن به نوشته‌ها

نمود استراتژی برد برد در روابط کارمند و کارفرمایی

اگر باهم صادق و واقع بین باشیم سود همه ما در موفقیت کسب و کاری هست که در اون مشغولیم؛ اگر غیر از این باشه در بهترین حالت به طور ناخواسته اول در حال خیانت به خودمون و بعد اون مجموعه هستیم.

اول خیانت به خودمون چون وقت با ارزشمون رو داریم به بهای ناچیزی هدر میدیم!
آقا یا خانمی رو در نظر بگیرید که کاری در یک شرکت جدید پیدا می کنه و فقط به فکر سود خوش هست، اون با خودش فکر می کنه اگر دارم به مدیرم احترام میگذارم چون نیاز به تایید اون برای ادامه کارم دارم، من نیاز به ادامه کار در این شرکت دارم چون به حقوق و مزایایی که میگیرم برای امرار معاش زندگیم احتیاج دارم.
این آدم کارش رو نه از سر عشق و علاقه بلکه فقط از سر انجام وظیفه و بعضا به اجبار انجام میده.

اگر فقط حقوق و مزایای اداره کاری که در ازای فعالیتمون به عنوان درآمد دریافت می کنیم رو به عنوان تمام دست آوردمون از اون کار در نظر بگیریم سخت در اشتباهیم، در این صورت ما همیشه درجا می زنیم و همیشه در حال فروختن زمانمون اون هم به قیمتی بسیار ناچیز هستیم

به نظر من فقط یک سوم از دستاوردهای ما از کاری که انجام میدیم درآمد مادیمون از اون کار هست، یک سوم دیگه تجربیاتی هست که به دست میاریم و یک سوم هم حس خوبی هست که از مفید بودن و رضایت از خودمون به دست میاریم و به نظرم مورد سوم از دومی مهمتر و هر دو از اولی مهمتر هستند.
پس اگر فقط برای سود مادی یا صرفا از سر اینکه پیشنهاد کاری بهتری فعلا نداریم کاری رو قبول می کنیم از نظر من خیانت بزرگی داریم به خودمون می کنیم.

اما چرا گفتم به جز خودمون به اون کسب و کار هم خیانت می کنیم؟
هر کسب و کاری در واحد HR و در فرآیند گزینش و جذب منابع انسانی نهایت دقتش رو انجام میده تا نیروهایی رو جذب کنه که اولا پرورش پذیر و مستعد یادگیری باشند و دوما در زمانی که بهره وری می رسند متعهد، دلسوز و خیرخواه مجموعه باشند. پس اگر اون مجموعه در انتخابش اشتباه کنه و نفراتی رو جذب کنه که یک یا هر دوی این ویژگی ها رو نداشته باشه به زودی ضرر مادی و معنوی این اشتباه رو تجربه می کنه و این کاملا اجتناب ناپذیر هست. اگرچه اون فردی که عمدا با چنین دیدگاهی وارد مجموعه میشه کسی هست که به خودش رحم نمی کنه چه خواسته به مجموعه :)) و اون آدمی هست که در بهترین حالت نمی دونه داره چه خیانتی اول به خودش و بعدش هم به اون مجموعه می کنه.

من خیلی خوشحالم از اینکه در کسب و کارهایی که مدیریت پروژشون رو قبول کردم عضوی از اون خانواده میشم و از اینکه در موفقیت اونها به نحوی سهیم باشم به شدت ذوق می کنم و از کارم بی نهایت لذت می برم.

امیدوارم شما هم همین حس رو تجربه کنید و از شما دعوت می کنم تا دیدگاهتون در این خصوص رو با من و دیگر مخاطبین این پست در میون بگذارید.

منتشر شده در مدیریت استراتژیکبلاگکسب و کار

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.