دوست دارم جایی زندگی کنم که هر صبح به جای زنگ گوشی، با سر و صدای گنجیشکا از خواب بیدارشم
جایی که وقتی از اتاقم قدم میذارم بیرون بجای جناب مهندس منو با اسم کوچیکم صدا کنن
وقتی میرم پیاده روی بجای آسفالت سیاه و خشن، گل و درخت ببینم
من وای فای نمیخوام، تماس تصویری نمیخوام اصلا از هر دستگاهی که صفحه نمایش داره بیزارم
دوست دارم خانوادم پیشم باشن، همه دور هم باشیم
میخوام کنارم باشن، لمسشون کنم، بوشون کنم
آدمایی که غرق زندگی ماشینی شدن اگه این حرفا رو ازم بشنون احتمالا میگن خوشی زده زیر دلم
ظاهرا زندگی در جوامع بزرگ با تکنولوژی های بالا و امکانات لوکس بسیار با شکوه به نظر میرسه
اما من شکوه رو در سادگی می بینم، خیلی ساده و بی آلایش
بشر داره فراموش می کنه که ابداعات و اختراعاتش قرار بود حال هممون رو بهتر کنه
اما اینطور که مشخصه داریم به آدم آهنی تبدیل میشیم
اولین باشید که نظر می دهید