Last updated on ۱۳۹۹/۰۸/۰۸
اگه یه روزی فرزندی داشته باشم، بیشتر از هر اسباب بازی دیگه ای براش بادکنک می خرم.
بازی با بادکنک خیلی چیزها رو به بچه یاد میده. بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره.
بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی میتونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.
و مهم تر از همه، بهش یاد میده که وقتی چیزی رو دوست داره، نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده و اگه کسی رو دوس داشت رهاش نکنه چون ممکنه دیگه نتونه به دستش بیاره. و اینکه وقتی یه نفر و خیلی واسه خودت بزرگ کنی در آخر میترکه و تو صورت خودت میخوره.
میخوام ببینه بادکنک با این که تمام زندگیش بسته به یه نخ اما بازم توی هوا می رقصه.
پاورقی: هرچند که نویسنده این متن رو نتونستم از منابع موجود در اینترنت پیدا کنم، اما عموما به نقل از شکسپیر نقل شده بود. و از خواهر عزیزم بابت بازنشر این مطلب در گروه خانوادگیمون ممنونم.
اولین باشید که نظر می دهید